سالگرد ازدواج مامانیت و بابائیت
سلام خوشگل موشگل خالهههه
اووومممم
عزیز دلم ! مامانیت کماکان در حال استراحته و ما هم با اینکه از دیروز پیشش نیستیم اما مرتب بصورت تلفنی باهاش در ارتباط هستیم . هم من و هم خاله شیرین
البته قرار بود که مامانیت آزمایشاتش رو انجام بده و ببره نشون خانوم دکتر بده و از اون سر هم بیاد اینجا که تنها نباشه اماااا ... اما امان از مامانیت که دل از خونه تون و بابات نمیکَنه !!!
الان هم بهانه کرده که اگر بیام اونجا ، همش فکر و ذکرم پیش مهرداده که چی ناهار خورده و گرسنه مونده و ... خلاصه اینکه نمیاد و قانع شده که آخر هفته ها ما بریم و تنهاش نگذاریم !!! و اما بریم سر اصل مطلب !!! امروز سالگرد ازدواج مامان و بابای تو هست مامانیت با اینکه خودش اینجا برای تو نمی نویسه اما مرتب و دقیق من رو چک میکنه که مبادا مطلب یا اتفاقی رو از قلم بندازم و ننویسم ! امروز هم بهم یادآوری کرد که حتما یادت نره که سالگرد ازدواج مون رو برای نی نی خوشگلیم بنویسی ! منم که حرف گوش کننن !!! گفتم چشم و اومدم برات بنویسم
دیشب مامان و بابات به همین مناسبت رفتن رستوران و یه جشن دو نفر و نصفیه کوشولو ترتیب دادن و یه کباب بسیاااارررر خوشمزه نوش جان کردن که مطمئنم تو هم بی نصیب نموندی
آخر هفته هم قرار شده مامانیت کیک بگیره و شیرینی هشتمین سالگرد ازدواج شون رو به ما هم بده